معماری داخلی، ورود جان زندگی به فضای معماری است
اگر بتوانیم با جابه جایی تیغه ی دیواری، فضایی را بزرگتر کنیم که پاسخی باشد به نیازی ، یا اینکه با تغییر رنگ فضایی دیگر، روحیه ساکنان آنجا را بهتر کنیم و یا با چیدمانی صحیح درمبلمان خانه، حرکت اهالی خانه را نظم بهتری ببخشیم، درآن صورت چه نامی به این تغییرات بدهیم جز دمیدن جانی تازه و ارتقا ی سطح کیفی ان فضا ، بله این کار، معماری داخلی نامیده می شود.
نور پردازی به جا و به موقع آن چنان اشیای مورد علاقه ی صاحبخانه را، درارزش می گذارد، تازه درمی یابد چه چیزهایی را داراست و کدام یک را دوست می دارد.
برای مثال آیا درخانه دیواری دارید که برروی آن عکس هایی از والدین و پدرو مادر بزرگ ها و یا کسانی را نصب کرده اید که مدعی به دوست داشتن شان هستید؟ حال با لکه نوری آن را در ارزش بگذارید، حتما این کار را بکنید خواهید دید که نه تنها دیواری را زندگی می بخشید بلکه روان خویش را نیز آرامش می دهید و برای خود و فرزندان خویش تمرینی است از قدرشناسی و مهر آفرینی، بلی کلیه ی معماری داخلی بازکننده ی قفل های بسیاری است و گشاینده ی درهای فراوان به روی زندگی که موجب شیرینی جان بخش به روان زندگی است .سوال آخر این که، آپرتمانی که به تازگی دیده و یا خریده اید، فضای لخت آن، سفید و فاقد هرگونه هویت خاص می باشد درصورت لزوم چگونه می شود آن را به صورت فضایی قابل زندگی و صاحب جای زندگی نمود؟
پاسخ این سوال درشروع کلام به صورتی روشن با توضیح چند نمونه به اختصار عرض شده است که صاحبخانه تغییرات بالا را متناسب با نیازهای روحی و روانی و اقتصادی خویش می تواند مدنظر داشته باشد اما نسخه ی سریع دریک کلام، تغییر معماری داخلی است .
معماری داخلی شکل افرین زندگی مناسب ، با فرهنگ مصرف کننده و مخاطبش
خانه برش ظریفی از کل جهان است و متعلق به شما و شما حق دارید هرگونه که مایلید درآن زندگی کنید و به زندگی خود شکل و هویت خویش را بدهید، این صحیح ترین روش رسیدن به فضای زندگی صحیح است. ما برای عکس هایمان قاب های زیبا و تزیینی می سازیم. برای انگشتری دستمان جعبه ی جواهری طراحی
می کنیم برای کلیه ی اشیای ارزشمند و عزیزی که داریم محلی مناسب فراهم می کنیم .حیوانات مان را درخانه و لانه ها ی شان پذیرایی می کنیم حالا:
انسان، این اشرف مخلوقات، انسان خالق جمع هنرها و ابتکارات و صاحب خود و جامع تدابیر، آیا استحقاق داشتن خانه ای دلخواه و متناسب با نیازش را ندارد؟
خانه، چگونه فضای باید داشته باشد که هم پاسخگوی نیازهای روزمره باشد و هم فضایی دلخواه و دوست داشتنی جهت فراموش کردن ظلم و جور و مشکلات شهرنشینی و کار روزانه.
آیا انسان مجبور است ، زندگی در فضای سلول مانند آپارتمان های در حال ساخت، که متراژ قابل زیست آنها روزبه روز محدودتر و درمقابل، بهای آنها گران تر می شود را تحمل کند چرا هیچ کس پاسخگوی این تحمیل نیست ؟ چرا کنترل واقعی بر آنچه که من آن را ظلم می نامم نداریم .
آیا می دانید، با تغییر دادن و جایگزین کردن رنگی با رنگ دیگر، درفضای زندگی می توانید معجزه ای کنید و فضای زندگی دلخواهی برای ساکنان آن فراهم نمایید؟
معماری داخلی کوششی تجربی است دراهلی کردن فضای زندگی
بدین معنی که انسان خود را درفضای متفاوت اما آشنا نزدیک به نیازهایش و دلخواه طبعش حس کند، احترام به سنن و اعتقاداتش درفضای زندگی است.
هرگاه صحبت از معماری داخلی خانه ای به میان می آید، تلقی عموم و اولین برخورد با این مفهوم ، دیدگاهی آرایشی و تزیینی و زیبا جلوه دادن فضا درذهن تداعی می گردد، که این دیدگاه، خود دارای ارزشی خاص است که صاحب خانه ی آن فضا داراست، انتظار هر مخاطبی هم در مقابل معنی معماری داخلی همین است . اما از دیدگاه و منظر فنی و تخصصی، ماموریت معماری داخلی در وهله ی اول راحت سازی و آرامش درشکل و حرکت زندگی انسان است. روان سازی جریان زندگی در فضای زیست می باشد به عنوان مثال اگر آپارتمان جدیدی داریم باید آن را بنابر نیازها و عادات خویش تغییر دهیم که این کاری است بس مهم و جدی، حال اگر معماری داخلی آن را بر مبنای یکی از دوران های معماری و تزیینی، مثلا اروپای قرن ۱۸ و ان تجملات و آرایش های فراوان و زرق و برق تغییر دهیم ایا درآن احساس راحتی خواهیم داشت؟ آیا همان احساس خانه پدری را داریم. حیاطی با حوض سنگی ، آجرهای زیبای آب پاشی شده بعد از ظهر تابستان و گل و گیاه و دیواره های سفید و طاقچه های دورادو اطاق ها، مابه کدام یک ازاین دو معماری انس و الفت داریم؟ حال آیا معنی اهلی نمودن فضا را احساس می کنیم؟پس آپارتمان جدید که نه حیاط دارد و نه حوض ونه باغچه، چگونه باید فضایی اهلی برای ما و خانواده باشد از هر آنچه ذکر شد کافی است رایحه ای از یادگارهای گذشته بیابیم، متناسب با هویت خودمان و آن را درفضای زندگی مان گسترش بدهیم: دیوارهای سفید با طاقچه های زیبا، فرشی با تداعی باغچه ی خانه پدری با رنگهایی که با لوازم دیگر اطاق در جدال نباشد. آب نمایی درسالن و یا در ایوان، گلدان های آپارتمانی ، درصورتی که امکان پذیرباشد. برای وسعت بخشیدن به نکات جالب تاکیدی، پوشش یکی از دیوارها به طور کامل با یک آیینه که دراین مسیر ضمن اینکه موجب وسعت بصری درفضا
می شود، کلیه ی نکات مورد توجه را به صورت دلپذیری تکرار می نماید مثلا اگر شما دو عدد گلدان سبز و زیبا دارید درمقابل ایینه ، شاهد انبوهی از برگ سبز و حجمی زیبا از طبیعت خواهید بود و یا انعکاس نورهایی که درفضا پیش بینی نموده اید به تکرار آنها در دیوار مقابل، بدون تردید اثری متفاوت و دلپذیر خواهد داشت و این موضوع به دلیل هنر معماری داخلی تا بی نهایت قابل تکرارمی باشد.
معماری داخلی با ذره بین درشت نماتر از ذره بین معمار به جزییات فضای زیست انسان می نگرد
نفس معماری شامل سازمان بخشی درموارد گوناگونی از نیازهای انسان است و هنر ترفندی دراین مسیر مفهوم و کاربردی خاص خود را دارد با توجه به عناصر تشکیل دهنده ی یک معماری و نوع خدمتی که انجام می دهد مانند : سقف، دیوارها، کف، پله ها و…. نحوه ی کارایی و بالاخره ظاهرشان از دیدگاه های مختلف، یکی از
مهم ترین خدماتی که معماری صحیح دراین مسیر به انسان هدیه می کند، هماهنگی در رابطه ی صحیح
کلیه ی عناصر معماری با یکدیگر با هدف آفرینش ، در روان زندگی ، به صورتی موثرتر و کارآمدتر یعنی اشراف به عملی که این مجموعه ی ارکستر مانند، با همکاری دربین خود انجام می دهند.وظیفه ی معماری داخلی ، جدا از آفرینش ، روش صحیح تر شکل زندگی life still خلق ظاهری دلپذیرتر از آنچه تاکنون معمول بوده است یا می باشد به عنوان مثال طراحی پلکانی به جا و کار آمد با ظاهری متفاوت از آنچه تابه حال انجام شده است این مهم مستلزم مطالعه و طراحی های گوناگونی است، برای رسیدن به هدف مورد نظر و این مهم، به درستی، نگاهی تیزبین با ذره بین درشت نما را می طلبد، برای یافتن معایب ساختمان و برای ارایه ی راه حلی جامع و کامل جهت جایگزینی وضع موجود.
برای مثال مطالعه درمورد بهترین ارتفاع بین کف و سقف که تنظیم کننده ی فضای تنفس بهتر و حجم حرارت و برودت و مهم تر، تنظیم نور مورد نیاز ساکنان آن خانه است که به طور طبیعی و بدون استفاده از وسایل الکتریکی از آن بهره مند شوند.
طبیعی است که این برداشت اصولی در معماری داخلی و توجه و دقت خاصی را که تخصص معمار داخلی است به ذره بین درشت نما تشبیه نمایم. وظیفه ی معمار داخلی ارایه های پاسخی عملی به نیاز انسان، هم برای آفرینش زندگی بهتر و هم جهت آموزش به نسل آینده برای ارتقای این اندیشه می باشد
به قول ویل دورانت : ایرانیان قدیم جز هنر زندگی هیچ هنری به فرزندان خود نمی آموختند.
البته این جمله و پی آمد جالب آن شایستگی تکرار آن را دارد و در مطالب، بعدی به آن خواهیم پرداخت.
مسئولیت و وظایف یک معمار داخلی
وظایف یک معمار داخلی
تفکیک فضاهای داخلی به خرده فضاها یی همچون اتاق خواب، آشپزخانه، اتاق کنفرانس، اتاق انتظار و…..در حوزه عمل معماری داخلی قرار می گیرد به طور کلی معماری داخلی فضای داخلی را به شیوه کاملا فیزیکی از طریق کف، سقف، دیوار، رنگ، نور و بافت سازماندهی می کند این مرحله از سازماندهی فضا گام اول به شمار می آید و گام های بعدی به ترتیب با “طراحی داخلی” و “دکوراسیون” داخلی برداشته می شود ویا می تواند تکمیل شود.
یک طراح حرفه ای می بایست با مطالعه، تحقیق و ارائه راه حل های خلاقانه، محیطی امن، سالم و راحت و دلنشین ایجاد نماید. مهم ترین کار یک طراح داشتن هنر و علم درک رفتار مردم و نیازهایشان است. وی می بایست شرایط جغرافیایی، اقلیمی، اجتماعی، مذهبی، تاریخی را به منظور ایجاد فضاهای کاربردی بررسی می کند.
مسئولیت طراحان داخلی شمامل وظایف متنوعی است از جمله سازماندهی فضا با توجه به عملکرآن. حصول اطمینان از مطابق بودن طرح ها با طراحی ساختمان و مسائل ایمنی و حتی طراحی آکوستیک و انتقال صدا یک طراح داخلی همچنین مسئولیت انتخاب و نظارت بر چیدمان لوازم و مبلمان، رنگ، نور و سایر موارد مرتبط نیز هست.
مباحث مرتبط با معماری داخلی مباحثی چون روانشناسی رفتار، ساختارها و مواد و مصالح ساختمانی، ارگونومی، طراحی مبلمان و المانهای خاص و طراحی سه بعدی رایانه ای و شناخت و عملکرد صنعت ساختمان سازی شامل می شود.
دکوراسیون داخلی چیست و دکوراتور کیست
همانطور که با اندکی تامل از نامش پیداست با عناصری سرو کار دارد که بیشتر جنبه تزیینی دارد به نحوی که نقش تزیینی آنها از نقش عملکردشان بیشتر است. عناصری چون مبل، پرده، آباژور، تخت خواب، تابلوهای نقاشی و….. و نحوه ترکیب بندی اینها با هم از لحاظ رنگ بافت و چه از لحاظ فرم عملکرد بر عهده دکواتور داخلی است به طور کلی هرگونه حرکتی درجهت زیباتر جلوه دادن فضا از طریق چیدمان وسایل مبلمان و عناصر تزئینی با در نظر گرفتن نقش و کارکردشان مربوط به مقوله “دکوراسیون داخلی” می باشد.
تفاوت میان راندو، پرزانته، کروکی و اسکیس چیست؟
یکی از سئوالهایی که همواره از سوی بسیاری از دانشجویان پرسیده میشود،تفاوتی است که چهار واژه اسکیس ، راندو ، کروکی و پرزانته با یکدیگر دارند.
بارها دیده شده که توسط افراد گوناگونی در داخل کشور، تعاریف مشابهی برای این چهار واژه ارائه شده
و نکته جالب اینجاست که هریک از تعاریف، نام استادی را به خود میگیرند مثلاً تعریف مهندس فلان یا دکتر فلان.
در حالیکه هر یک از این واژگان در دانش امروز معماری و شهرسازی غرب دارای تعاریف مشخصی است
و ما نیز به ناچار از آنجاییکه وارد کننده این دانش هستیم باید تعاریف آنها را مورد استفاده قرار دهیم نه اینکه هر یک به دلخواه خود تعاریفی از این واژگان ارائه دهیم.
بنابراین، تعاریف آورده شده در اینجا نه تعریف اینجانب بلکه تعریف استادان بزرگ معماری و شهرسازی غرب است که در کتابهای خود به آنها اشاره داشتهاند
راندو یعنی چه؟
راندو (Render)، به معنای تنظیم محصول نهایی یا فرآورده (Product)، به گونهای است که بتواند با مخاطب ارتباط درستی برقرار نماید.
قرار دادن فیگور انسانی و درخت در محلهای مشخص
برای نشان دادن مقیاس نما یا مقطع،
ترسیم مبلمان معماری و یا شهری یا استفاده از نوشتار برای معرفی بخشهای مختلف پلان،
گذاشتن سایه در نما و مقطع برای نشان دادن پیش آمدگیها و تو رفتگیهای آن
و ترسیم بافت مصالح در نما و مقطع از عمدهترین کارهایی است که در راندو معماری و طراحی شهری مطرح میشود
و کتابهایی نیز که در این زمینه از نویسندگان خارجی به چاپ رسیده است وظیفه راندو در طراحی معماری و طراحی شهری را به نمایش میگذارد.
پرزانته یعنی چه؟
پرزانته (Presentation)، ویرایشهای نهایی است که برای ارائه کاری چشم نواز به مخاطب بر روی آن انجام میشود.
چگونگی رنگ آمیزی،
چیدمان عناصر درون شیت
و برقراری رابطه میان این عناصر
از عمدهترین موضوعاتی است که در پرزانته کار معماری و شهری مورد توجه قرار میگیرد.
کروکی یعنی چه؟
کروکی (Croquis)، به معنای ترسیم سریع و فیالبداههای از یک مدل زنده است.
این مدل خواه طبیعت باشد، خواه انسان و خواه یک بنای معماری باشد و یا یک فضای شهری.
البته منظور از زنده این نیست که مدل حتماً جاندار و در حال حرکت باشد
بلکه منظور آن است که مدل دارای نمود بیرونی باشد و تنها در ذهن طراح جا نداشته باشد.
ویژگی مهم کروکی آن است که در زمان کمی زده میشود و بعدها در منزل یا کارگاه با فرصت کافی میتوان جزئیات آن را تکمیل کرد.
کروکی زدن با دو هدف عمده انجام میگیرد: هدف اول ذخیره کردن زمان و هدف دوم، تمرکز کردن بر عناصر اصلی و مهم موضوع است.
اسکیس یعنی چه؟
اسکیس (Sketch)، به معنای بیان سریع ایده یا نگاهی است که یک طراح نسبت به موضوعی که به او ارجاع شده، دارد.
هدف از ارائه اسکیس آن است که
پیش از آنکه کار کامل و تمام شده از سوی طراح به کارفرما تحویل شود، پیش نویسی که پیشنهادات طراح در آن نشان داده شده ارائه گردد
و در صورت موافقت کارفرما با آن، کار با همان مشخصات ادامه یافته و به وسیله طراح نهایی گردد.
کروکی تا چه اندازه در اسکیس معماری و طراحی شهری نقش دارد؟
همانگونه که در تعاریف آورده شده دیده میشود، تفاوت بین کروکی و اسکیس در آن است
که در کروکی توانمندیهای دست طراح مورد توجه قرار دارد و در اسکیس توانمندیهای ذهن طراح.
ترکیب بندی شیت چه اهمیتی در اسکیس معماری و طراحی شهری دارد؟
تردیدی نیست که در ارائه یک محصول (Product)، چگونگی بسته بندی آن در میزان جلب نظر مخاطب نقش مهمی دارد
اما این به معنای آن نیست که بسته بندی خوب، همهچیز یک محصول باشد.
یک محصول همانگونه که باید ویژگیهای دیگری نیز داشته باشد، با بسته بندی زیبا میتواند در میان رقیبان خود جایگاه ویژهای پیدا کند
اما اگر این محصول به لحاظ محتوایی دارای کیفیت چندانی نباشد و توقعات مخاطب را برآورده نکند
ممکن است برای همیشه سبب شود که محصولات دیگر آن کارخانه نیز علیرغم کیفیت بالایشان مورد استقبال قرار نگیرند.
چگونه میتوان به یک ترکیب بندی درست در شیت رسید؟
ترکیب بندی درست از یک ذهن منظم بر میآید و کسی که ذهن آشفتهای داشته باشد،
نمیتواند به ترکیب بندی مناسبی در شیت دست پیدا کند.
بنابراین شرط دستیابی به یک شیت بندی درست، در درجه اول رسیدن به ذهنی منظم و در درجه دوم تمرین زیاد است.
یک شیت بندی زمانی زیبا است که از ذهن خود طراح و متناسب با آن طرح درآمده باشد
و مانند سایر بخشهای طرح، امضای او را در پس پرده خود داشته باشد.
با توجه به وجود تکنیک های مدلسازی کامپیوتری آیا آموختن تکنیک های اسکیس ، راندو و شیت بندی دستی ضروت دارد؟
تکنیک های پرزانته دستی ، مانند اسکیس ، کروکی ، راندو . … در تقویت دید ذهنی یک معمار بسیار موثر است.
به عنوان مثال کروکی زدن از فضاهای مختلف باعث می شود در طراحی فضاهای جدید به راحتی بتوانید ایده های بهتری تولید کنید!
تعریف اسکیس
بیان لحظه ها و تفکرات و آنچه یک هنرمند و یا معمار می اندیشد. اسکیس یعنی طراحی سریع. اما مفهوم اسکیس در واقعیت , نشان دهنده تفکرات، اطلاعات و هدف معمار است و به سه نوع تقسیم می شود:
۱- اسکیس خاص (شخصی)
۲- اسکیس مفهومی
۳- اسکیس عام
اسکیس به معنای طراحی سریع ، ساده و گویا از هر منظری می باشد و به مثل چون صاعقه ای است که به لحظه ای کوتاه ، فضایی را در برابر دیدگان ناظر روشن و عریان می سازد . اسکیس ، پی رنگ و طرح اولیه هر تصویر است که پیش چشم داریم و نسبت مستقیم با عمق نگاه و اندیشه و قوت قلم طراح دارد و چگونگی نگریستن به پیرامون و پیرایه ،عاری از تکلف وبا قوت ،دیده ها – و حتی نا دیده ها – را بر صفحه منتقل کردن است .
اولین گام موفقیت در اسکیس این است که صادقانه و بدون در نظر گرفتن هر واسطه ای شروع به طراحی کرده ، و تمام حس خود را روی کاغذ پیاده می کنیم .
مطالعه روند طراحی اساتید دوره گذشته و معاصر ضروری است به نحوی که دانشجو با ویژگی طرح حالات و روحیات طراح آشنا شود ، آنها را حس کند و نیز از روی طرح ها تمرین نماید .
گامهای موفقیت برای اسکیس
تقلید
جمع آوری
اعتماد به نفس
خلق کردن
رهایی
تمرین
پایداری وتحمل
نقد کردن
پیشرفت
سهیم شدن
در بین معماران مدرن ، اسکیس های آلتو سریع و به روش های گوناگون ترسیم شده است و با مهارت خاصی موضوع را بررسی می کنند . در این حالت ،دست و چشم و ذهن کاملاً متمرکز هستند . اسکیس ها ، سطح پیشرفت ، تخصص و وضوح افکار آلتو را نشان می دهند .
بسیاری از معماران ، فنون اسکیس خود را تا حدی گسترش می دهند که بتوانند ساختار اصلی ، تیره – روشن و جزئیات یک اسکیس را سریع و با کمترین تلاش ارائه کنند . یکی از این فنون ، روش مؤلف است . روش های مقدماتی سریعی که او در نحوه ارائه نهایی طرح های خود استفاده می کند .