


ضرب المثل یک جمله کوتاه و صریح است که حقیقت را به گونه ای سنتی بیان می کند، و بر مبنای حس مشترک یا تجربه است.
با این حال، تقریبا در هر فرهنگ نمونه هایی از ضرب المثل های منحصر به فرد آن فرهنگ وجود دارد. و یک ضرب المثل بخشی از فرهنگ آن جامعه می باشد که گاها بین زبان های مختلف ضرب المثل های مشترکی هم وجود دارد. مردم معمولا در گفتگوهایشان برای اینکه منظور خود را بهتر منتقل کنند، از ضرب المثل استفاده می کنند.
با توجه به استفاده روز افزون انگلیسی زبان ها از ضرب المثل، ضروری است با تعدادی از ضرب المثل های رایج و پر کاربرد آن زبان آشنا شویم.
گذشته ها گذشته است. |
You can’t put the clock back |
توانا بود هرکه دانا بود. |
Knowledge is power |
بی خبری خوش خبری است. |
No news is good news |
حساب حساب است کاکا برادر. |
Business is business |
در ناامیدی بسی امید است. |
Every cloud has a silver lining |
کاسه ای زیر نیم کاسه است. |
Smell fishy |
کاچی به از هیچ چیز است |
Half a loaf is better than no bread |
کبوتر با کبوتر باز با باز. |
Birds of a feather flock together |
نمک خوردی نمکدان مشکن. |
Don’t bite the hand that feeds you |
همرنگ جماعت شدن. |
To go with the stream |
زیره به کرمان بردن. |
To carry coals to Newcastle |
با یک گل بهار نمی شود. |
One swallow does not make summer |
چو بد آید هر چه آید بد شود. |
When it rains, it pours |
آدمی را عقل می باید نه زور. |
Wisdom is better than strength. |